این روزهای آخر تابستان،
حال و هوایش،
حالا از پسِ سالیانِ عمر،
رنگِ تازهای گرفته.
سالهای مدرسه، پر از بویِ بیقراریِ پایانِ لذتهایِ بیدغدغدگی،
و سالهای دانشگاه، مملو از آغازِ دوبارهی دلتنگیِ خداحافظی.
ولی حالا،
سرشار از خاطرهی دویدنِ خونِ تازه در جانمان...، یادمانِ شروعِ صیقلی شدنِ روح و روانمان،
لبریز از انتظارِ رسیدنِ زادروزِ مهرآبانیمان،
این روزها، حالا، این سالها،
مثل عسلِ اصل،
شیرین است و به تلخی میزند ته گلویت،
تلخیِ دوریها و دیریهایمان.
دلِ تنگِ ما را، آرزو بسیار است و امید هیچ نیست.
به چشم....
برچسب : نویسنده : bhaalemaanraahemaan0 بازدید : 28